تاریخ آخرین بروزرسانی: ۲۳ فروردین ۱۴۰۰
انواع ریسک هایی که سرمایه گذار، با آن مواجه است (بخش اول)
ریسک در یک طبقه بندی کلی، به دو دسته تقسیم میشود، ۱- ریسک قابل اجتناب و ۲- ریسک غیرقابل اجتناب
۱- ریسک قابل اجتناب:ریسکی که میتوان با استفاده از برخی روشها، از آن اجتناب کرد. به این دسته از ریسک ها، ریسک های قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک میگویند. ریسک های قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک اغلب ناشی از خصوصیات خاص شرکت هستند. برای مثال، فرض کنید شما سهام شرکتی را خریداری کرده اید. اگر مدیریت شرکت ضعیف باشد، سهامداران شرکت درست عمل نکنند، یا شرکت در رقابت با سایر رقبا، موفقیتی بدست نیاورد و یا احیانا به علت قدیمی شدن محصولات تولیدی آن شرکت، مشتریان شرکت به تدریج کم و فروش آن کاهش یابد، همه این موارد نمونه هایی از ریسک قابل اجتناب هستند. ریسک غیرسیستماتیک، اغلب منشأ درونی دارد و علت بروز آن، به داخل شرکت مربوط است. با توجه به اینکه این نوع ریسک را میتوان با به کارگیری برخی روشها، به حداقل ممکن رساند، از آن به ریسک قابل اجتناب یاد میشود.
۲- ریسک غیرقابل اجتناب:دسته دوم ریسک هایی که سرمایه گذاران با آن مواجه اند، ریسکهایی هستند که کنترل آن در اختیار سرمایه گذار نیست. به این گروه از ریسکها، ریسک غیرقابل اجتناب یا ریسک سیستماتیک میگویند. مواردی مثل تغییر نرخ تورم، سیاستهای کلان اقتصادی، شرایط سیاسی و…، مواردی هستند که کنترل آنها از اختیار سرمایه گذار خارج است. برای مثال، تغییر در سیاستهای کلان اقتصادی و افزایش یا کاهش نرخ ارز و یا نرخ تورم، میتواند به طور مستقیم در وضعیت درآمد، هزینه و میزان سودآوری شرکتها تأثیرگذاشته و طبیعتا ارزش سهام آنها را تحت تأثیر قرار دهد. اینگونه ریسکها را ریسک های سیستماتیک یا غیرقابل اجتناب میگویند، چون کنترل آنها از اختیار سرمایه گذار خارج است.
اما چگونه میتوان ریسک قابل اجتناب را به حداقل ممکن رساند؟ به این ضربالمثل مشهور دقت کنید: “همه تخم مرغها را در یک سبد قرار ندهید”. اگر از شما بپرسند منطق این ضرب المثل چیست، همه شما خواهید گفت با این کار، ریسک ما کاهش مییابد؛ چون اگر یکی از سبدهای تخم مرغ به زمین افتاد و تخم مرغ های آن شکست، سبدها و تخم مرغ های دیگر همچنان سالم است.
در مباحث مرتبط با بورس هم تئوری بسیار معروفی به نام “تئوری سبد” وجود دارد که برپایه همین ضرب المثل شکل گرفته است. براساس این تئوری، سرمایه گذار میتواند با متنوعکردن سبد سرمایه گذاری خود و انتخاب داراییهای بسیار متنوع، به جای یک یا چند دارایی محدود، ریسکهای قابل اجتناب را در سرمایه گذاری خود به حداقل ممکن برساند. بنابراین، هراندازه سبد سرمایه گذاری متنوع تر باشد، ریسک سرمایه گذاری کمتر خواهد شد.
بر پایه تئوری سبد، متخصصان بازار سرمایه توصیه میکنند به جای آنکه فرد یک یا چند سهم از شرکتهای محدودی را خریداری کند، سهام شرکتهای متنوع از صنایع مختلف را خریداری کند و حتی در سبد سرمایه گذاری خود، اوراق بهادار بدون ریسک مثل اوراق مشارکت و… هم داشته باشد.
اما مجددا این نکته را یادآور میشویم که با متنوع سازی سبد سرمایه گذاری، تنها میتوان حذف ریسکهای قابل اجتناب (غیرسیستماتیک) را به حداقل رساند و حذف ریسکهای غیرقابل اجتناب (سیستماتیک) از کنترل و اختیار سرمایه گذار خارج است. البته با حذف یا کاهش ریسک های قابل اجتناب، عملا بخش عمده ای از ریسک هایی که سرمایه گذار با آن مواجه است، کاهش مییابد.
انواع ریسک هایی که سرمایه گذار، با آن مواجه است (بخش دوم)
در قسمت گذشته، دو طبقه بندی عمده ریسک را توضیح دادیم و گفتیم براساس این طبقه بندی، برخی از ریسک ها توسط سرمایه گذاران قابل اجتناب اند، اما کنترل برخی از ریسک ها، از اختیار سرمایه گذاران خارج است. به ریسک های گروه اول، ریسک های اجتناب پذیر یا غیرسیستماتیک و به گروه دوم، ریسک های اجتناب ناپذیر یا سیستماتیک میگوییم. اما در این برنامه، میخواهیم ریسکها را از منظر دیگری، طبقه بندی کنیم. براساس این طبقه بندی، ۷ نوع ریسک عمده در سرمایه گذاری وجود دارد که در ادامه، به آنها اشاره میکنیم:
۱- ریسک نرخ سود: فرض کنید شما قصد دارید بین خرید اوراق مشارکت با نرخ سود ثابت ۲۰ درصد و خرید سهام با بازده مورد انتظار ۳۰ درصد، یک گزینه را انتخاب کنید. اگر تمایل به پذیرش ریسک داشته باشید، احتمالا سهام را انتخاب میکنید، چون انتظار دارید بازدهی بیشتری نصیب شما کند. حال فرض کنید بانک مرکزی تصمیم بگیرد نرخ سود اوراق مشارکت را از ۲۰ درصد به ۳۰ درصد افزایش دهد. در این صورت، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ درحالیکه شما با پذیرش ریسک و خرید سهام، انتظار دارید ۳۰ درصد بازدهی بدست آورید، فرد دیگری بدون آنکه ریسکی متحمل شود، میتواند اقدام به خرید اوراق مشارکت جدید نماید و همان ۳۰ درصد بازدهی را، البته به صورت تضمین شده بدست آورد. در این حالت، شما در واقع با ریسک جدیدی مواجه خواهید شد که از آن، به ریسک نرخ سود تعبیر میشود.
۲- ریسک تورم: فرض کنید نرخ تورم سالیانه، ۱۵ درصد است و شما سهامی را خریداری کردهاید که انتظار دارید در پایان سال، حداقل ۴۰ درصد بازدهی برای شما داشته باشد. با توجه به این میزان نرخ تورم، بازدهی ۴۰ درصدی برای شما مطلوبیت دارد، چون حداقل ۲۵ درصد بیشتر از نرخ تورم است. حال اگر به هر دلیلی، نرخ تورم سالیانه از ۱۵ درصد به ۳۰ درصد افزایش یابد، طبیعتا ممکن است دیگر بازدهی ۴۰ درصدی، آن هم برای یک سرمایهگذاریِ دارای ریسک مثل خرید سهام برای شما مطلوب نباشد، چون حتی به فرض کسب ۴۰ درصد بازدهی از سهام، قیمتها آنقدر افزایش یافته است که دیگر این میزان بازدهی، آنهم برای یک سرمایه گذاری دارای ریسک چندان جذاب نیست. به ریسک ناشی از افزایش نرخ تورم، ریسک تورم گفته میشود.
۳- ریسک مالی: اگر شرکتی که سهام آن را خریداری میکنید، حجم زیادی وام از بانک دریافت کرده باشد، طبیعتا باید اصل و سود وام دریافتی را در یک دوره مشخص به بانک پرداخت کند، بنابراین با تعهدات زیادی مواجه خواهد بود. هر اندازه این تعهدات بیشتر باشد، ریسک مالی شرکت بیشتر خواهد بود و بنابراین سهامداران چنین شرکتی نیز در معرض ریسک بالاتری قرار دارند.
۴- ریسک نقدشوندگی: همانطور که قبلا گفتیم، یکی از ویژگیهای مهم یک دارایی خوب، این است که به سرعت به پول نقد تبدیل شود. فرض کنید سال گذشته، سهام شرکتی را خریداری کرده اید و حالا به پول نیاز دارید، اما به علت عملکرد نامناسب شرکت، این سهم در بورس خریداری- که به سرعت آن را بخرد- نداشته باشد؛ در این صورت، شما با ریسکی به نام ریسک نقدشوندگی مواجه خواهید شد.البته در اغلب اوقات، شما میتوانید با قیمتِ اندکی پایینتر سهام خود را بفروشید ولی ممکن است این موضوع مطلوب شما نباشد.
۵- ریسک نرخ ارز: نرخ ارز یکی از مسائلی است که به صورت مستقیم بر وضعیت و سودآوری شرکتها تأثیر میگذارد. برای مثال، فرض کنید شرکتی که سهام آن را خریداری کرده اید، بخش عمده ای از مواد اولیه موردنیاز خود برای تولید را از خارج کشور خریداری میکند. وقتی نرخ ارز افزایش پیدا میکند، شرکت باید هزینه بیشتری برای واردات مواد اولیه بپردازد و طبیعتا با افزایش هزینه های شرکت، میزان سودآوری شرکت و به دنبال آن، قیمت سهام آن کاهش خواهد یافت. بنابراین، نوسانات نرخ ارز به عنوان یکی از ریسکهای سرمایه گذاری، مورد توجه سرمایه گذاران است.
۶- ریسک سیاسی: عدم ثبات در اوضاع سیاسی -که به مسائل اقتصادی کشور آسیب بزند- به طور مستقیم بر عملکرد بنگاههای اقتصادی فعال در آن کشور تأثیر میگذارد. هر اندازه بیثباتی سیاسی و اقتصادی در یک کشور افزایش یابد، عملکرد بنگاه های اقتصادی بیشتر با مشکل مواجه خواهد شد و این مشکل، افت قیمت سهام آنها را درپی دارد. به این ریسک، ریسک سیاسی یا اصطلاحا ریسک کشور میگویند.
۷- ریسک تجاری: تصور کنید سهام یک شرکت خودروسازی داخلی را خریداری کردهاید. تا پیش از این، دولت تعرفه واردات بسیار بالایی برای خودروهای خارجی وضع کرده بود، به نحوی که برای مثال، خودرویی که در خارج از کشور ۱۰ هزار دلار ارزش دارد، در داخل با قیمتی بالغ بر ۴۰ میلیون تومان به فروش میرسد. در چنین شرایطی، خودروهای داخلی به علت قیمت پایین آنها مشتریان زیادی دارد و بنابراین، میزان فروش و سودآوری خودروسازان داخلی قابل قبول است. حال فرض کنید دولت تعرفه واردات خودرو را تا حد زیادی کاهش دهد؟ چه اتفاقی رخ میدهد؟ طبیعتا قیمت خودروهای خارجی به قیمت خودروهای داخلی نزدیکتر میشود، بنابراین قدرت انتخاب مشتریان افزایش مییابد و در چنین شرایطی، ممکن است گروهی از مشتریان، خودروهای خارجی را ترجیح دهند. بنابراین، میزان فروش و سود صنعت خودروسازی کاهش خواهد یافت. به این ریسک که در واقع، به یک صنعت خاص ارتباط پیدا میکند، ریسک تجاری میگویند.
گردآورنده: بورس امجد
سایت : www.amjady.ir