تاریخ آخرین بروزرسانی: ۲۳ فروردین ۱۴۰۰
توصیف و تحلیل حقوقی ماهیت سهم
توصیف نویسندگان حقوقی درباره سهم و سهام یکسان نیست و گاه دیدگاه های ارائه شده در این باره تنوع و تفاوت آشکاری دارند که در ادامه به بیان این دیدگاه ها و نقد آنها و ارائه دیدگاه خود می پردازیم.
از یک دیدگاه، سهم بیانگر یک رابطه مالکانه است. سهامداران، مالکان شرکت هستند، اما مالک دارایی و املاک شرکت-که متعلق به شرکت به عنوان یک ماهیت حقوقی مجزّا و مستقل است-نیستند. بر اساس این دیدگاه، رابطه سهامدار با شرکت، نوعی ملکیت است که موضوع آن خود شرکت و بنگاه است و نه اموال و دارایی آن.
این وضعیت، رژیم مالکیت خاصی است که ویژه شرکتهای تجاری است. شرکت یا بنگاه تجاری در حالی که از یک سو شخصیت حقوقی داشته و خود مالک اموال و دارایی خویش و دارنده حق است، از سوی دیگر، خود موضوع حق و مملوک سهامداران است. ولی در رابطه دوم، موضوع مالکیت، مال عینی و ملموس نیست. بلکه شرکت به عنوان یگ مفهوم ذهنی و اعتباری موضوع مالکیت قرار می گیرد و هر یک از اعضا یا سهامداران شرکت به نسبت میزان سهام خود در این مالکیت سهیم و شریک هستند. بدین ترتیب، نوعی مالکیت مشاع تحقق می یابد که موضوع
آن نه یک عین مادی خارجی، بلکه یک مال اعتباری است. مالی که وجود آن در عالم اعتبار فرض می شود و مالیت آن براساس «ارزش تجارت در جریان آن» تقویم و محاسبه می شود و ارزش معاملاتی هر سهم نیز به عنوان جزئی از ارزش این کل، در بازار سهام تعیین می گردد وآنگاه که دارنده ، سهام خود را منتقل و واگذلر می کند، در واقع، مالکیت خود بر شرکت را با اوصاف یاد شده بعضاً یا کلاً به دیگری انتقال می دهد. در این تحلیل، قرارداد واگذاری سهام یک قرارداد تکمیلی است و موضوع آن انتقال مالکیت است اگرچه موضوع مالکیت انتقال یافته مال و شیء خلرجی نیست، بلکه یک مال اعتباری است.
از دیدگاه دیگر، سهامداران، مالک یا مالکان بنگاه تجاری نیستند. واژه سهم در واقع یک اسم بی مسمی و حاکی از یک نامگذاری غلط است؛ زیرا با تأسیس شرکت و تولد شخص حقوقی، مالکیت آورده ها به شخص حقوقی انتقال می یابد و سهامداران دیگر سهمی از مال مشترک ندارند بلکه حداکثر توصیف حقوقی رابطه آنها با شرکت این است که آنها در حقوق خاصی همانند حق برخورداری از سود سالانه سهام (در مدت فعالیت شرکت) و حق تملک باقیمانده سرمایه و دارایی شرکت پس از انحلال و تصفیه است، سهیم هستند.
بنا بر دیدگاه یاد شده، سهم، بیانگر حق یا امتیاز خاصی برای سهامدار است که در ادبیات حقوقی «حق سهامدار» نامیده می شود؛ حقی که خود، دربردارنده امتیازهای گوناگون از جمله، حق برخورداری از سود سالانه سهام، حق حضور و حق رأی در مجامع عمومی شرکت، حق اطلاع از مسائل مهم شرکت، حق تقدم و پذیره نویسی و خرید سهام جدیدالانتشار شرکت، حق انتقال و واگذاری سهام خود، حق استرداد بخشی از دارایی و اموال باقیمانده شرکت پس از انحلال و تصفیه آن است.
این حقوق و امتیازها در مجموع از آن به عنوان «حق دارنده سهام» تعبیر می شود، هرچه هست، از دیدگاه حقوق دانان رومی-ژرمنی و حتی کامن لایی، حق عینی توصیف نمی شود. اما اگر مطابق تحلیل پیشین، سهم را بیانگر نوعی رابطه مالکانه تلقی کنیم، خود نوعی حق عینی در مفهوم مدرن است. بدین معنا که متعلَّق این حق عینی، هیچ شیء مادی و خارجی نیست، بکه سهامدار نسبت به کل شرکت و بنگاه به عنوان مفهوم ذهنی و یک مال اعتباری، حق عینی و رابطه مالکیت دارد.
اما در تحلیل دوم، حق و امتیاز قانونی سهامدار، رابطه مالکیت و حق عینی توصیف نمی شود بلکه نوعی حق دَینی است. در دیدگاه کلاسیک، حق دَینی (به تعبیر رومی-ژرمنی آن) به عنوان حقی که یک شخص نسبت به شخص دیگر دارد، توصیف شده است. البته این توصیف با این انتقاد و ایراد رو برو بوده که سهامدار، طلبکار شرکت نیست و حق مطالبه آورده خود را ندارد. اما این ایراد قابل رد است، با این توضیح که حق دَینی اختصاص به دَین و طلب و مفهوم خاص خود ندارد و شامل همه حقوقی است که یک شخص نسبت به شخص دیگر دارد. و سهامدار نیز، اگر چه بستانکار شرکت نیست- از این جهت که نمی تواند آورده یا ارزش سهام خود را از شرکت مطالبه کند-اما دارای حقوق و امتیازاتی بر عهده شرکت به عنوان یک شخص حقوقی است؛ از جمله حق مطالبه سودسالانه سهام از شرکت (و البته منوط به تحقق سود سهام قابل تقسیم در سال مالی مورد نظر) و همچنین حقوق و امتیازاتی که در صورت نادیده گرفته شدن، سهامدار می تواند مدیریت شرکت را از طریق مراجع قضائی به رعایت آنها الزام کند.
در برخی منابع کامن لایی، سهم به عنوان تحلیل سهم بر مبنای “Choose in Action” توصیف شده است. این اصطلاح در برابر ” Choose in Possession” قرار می گیرد. اصطلاح اخیر شامل تمام اموال مادی و ملموسی است که مالک و دارنده می تواند آن را تصرف فیزیکی کند، اما اصطلاح “Choose in Action” علاوه بر دَین و طلب، شامل همه اموال غیر مادی یا غیر ملموسی می شود که شخص با اجرای حقوق مالکیت خود می تواند ازآنها بهره برداری کند. این اموال قابل واگذاری و انتقال نیز هستند. در تعریف دیگر، “Choose in Action” به عنوان چیزی که مورد ادعا است و حق اقامه دعوا یا حق به دست آوردن طلب، توصیف شده است.
برخی از نویسندگان کامن لایی چنین توصیفی را در مورد سهم، سودمند نمی دانند و معتقدند “Choose in Action” یک اصطلاح بسیار مبهم است و معمولاً برای توصیف تعدادی از حقوق به کار می رود که وجه اشتراک اندکی دارند، یا هیچ وجه اشتراکی ندارند جز اینکه دارنده آنها متصرف یک شیء فیزیکی و مادی نیست. این اصطلاح، طیفی از حقوق مشخص همانند حقوق ناشی از قرارداد؛ ورقه اختراع و حق تألیف را در بر میگیرد. به اعتقاد این نویسنده، اگرچه شرکت نامه و اساسنامه، نوعی قرارداد بین شرکت و اعضای آن را تشکیل می دهند و این اسناد به طور مستقیم یا غیرمستقیم حقوقی را که به وسیله سهام اعطا می شوند، تعریف و تعیین می کنند، اما سهم چیزی فراتر از یک حق قراردادی شخصی است. به عقیده ” Parke B”، سهامداران در وضعیتی متفاوت از متعاملین صِرف هستند؛ آنها اشخاصی هستند که حقوقی را نه در یک کالا و مال مادی، بلکه در موضوعی با طبیعتی ماندگار، یعنی شرکت، یا بنگاه تجاری، تحصیل کرده اند. در واقع، سهامداران در مقابل آورده شان حقی به آنان واگذار شده که ویژگی دوام را دارد، یعنی « حق برخورداری از منافع و عایدات شرکت به نسبت سهم خود».
بر اساس این دیدگاه، سهم بیانگر حق و امتیاز دارنده است که اگرچه پایه و مبنای قراردادی دارد، ولی بر این واقعیت تأکید می کند که سهامدار حقی در شرکت دارد یعنی پایگاه و محل استقرار حق او، شرکت است.
نظریه یاد شده که معتقد است سهم نه یک حق شخصی محض، بلکه به دارنده آن نوعی حق و امتیاز مالکانه در شرکت اعطا می کند (اگر چه حق عینی در اموال شرکت اعطا نمی کند)، خواسته یا ناخواسته به دیدگاه اول برگشت می کند که بر اساس آن، شرکت یا بنگاه تجاری، نه فقط به عنوان یک شخص که خود، دارنده حقوق و تکالیف است، بلکه همچنین به عنوان یک شیء، موضوع حق دارندگان سهام قرار می گیرد.
بدین ترتیب، تعابیر نویسندگان حقوق شرکت ها در توصیف حق سهامدار متفاوت است و از یک حق شخصی و دَینی تا یک حق مالکانه نوسان دارد. چنان که در مورد رابطه او با شرکت و اینکه سهامداران «حقوقی در شرکت» دارند یا «حقوقی علیه شرکت» دارند، تعابیر متفاوت است. آنچه مسلّم است، این است که سهام هم در حقوق و هم در عمل و واقعیت امر و در دید عرف به عنوان عناصر دارای ارزش اقتصادی و مالیت در حوزه تجارت مدرن، مبادله و داد و ستد شده، به وثیقه گذاشته می شوند و به ارث می رسند.