اخبار

خواندنی های روانشناسی مالی

تاریخ آخرین بروزرسانی: ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

هر روز یک مطلب آموزشی بارگذاری میگردد


سواری مجانی

روزی پادشاهی از رعایای خود خواست هر شهروند مقداری شیر در تانکری که به درب خانه او می‌آورند بریزد تا آن را بین افراد فقیر تقسیم کنند. وقتی تانکر آماده شد شاه برای چشیدن طعم شیر درب آن را برداشت اما با دیگی از آب مواجه شد، تمامی رعایا با خیال اینکه نفر قبلی در دیگ شیر ریخته، به‌جای سهم خود آب ریخته بودند تا بتوانند هم در طرح شاه شرکت کنند، هم هزینه‌ای بابت آن نپردازند یا به‌عبارتی مردم می‌خواستند از دیگران سواری مجانی بگیرند. (یعنی در راهی که دیگران دارند می‌روند ما بر مرکب آنان سوار شویم بدون آن‌که هزینه‌ای پرداخت کنیم تا همگی به یک مقصد برسیم).

اغلب ما صحنه‌هایی می‌بینیم که مردم در مواجه با حالتی که انگیزه کمی برای پرداخت هزینه یک فعالیت دارند منتظر می‌مانند تا دیگران این کار را بکنند و آنها مجانی بر اسب منفعت سوار شوند.

برای مثال طلافروشی که در یک پاساژ نگهبان برای مغازه خود استخدام می‌کند و مغازه‌های اطراف بدون اینکه حرفی از کمک هزینه به او بزنند از خدمات او بهره می‌گیرند نمونه دیگری از این مساله است وقتی ظرف‌ها در خوابگاه یا خانه‌های دانشجویی انباشت می‌شود این پدیده به‌خوبی قابل مشاهده است که همگی به تصور اینکه دیگران این کار را خواهند کرد از شست‌وشوی آنها امتناع می‌کنند!!

در سواری مجانی فرد از خدمات موجود بهره‌مند می‌شود در حالی که پول یا هزینه‌ای بابت آن پرداخت نمی‌کند.این هزینه می‌تواند هزینه فرصت نیز باشد مثلا وقتی شما مجبور به شستن ظرف‌ها هستید در آن زمان نمی‌توانید به انجام تکالیف دانشگاهی خود بپردازید و این همان هزینه فرصتی است که شما برای شستن ظرف‌ها می‌پردازید.

بنابراین، مردم به‌خوبی هزینه‌ها و منافع خود را می‌سنجند و به‌محض وجود چنین فرصت‌هایی ممکن است پدیده مفت‌سواری با یک تحلیل آلترناتیو سرانگشتی اتفاق بیفتد.

مکی پور


مانگر همراه همیشگی بافت در در مورد بیت کوین گفت که در زندگی‌ام سعی می‌کنم از چیزهایی که احمقانه و شیطانی هستند و همچنین باعث می‌شوند در مقایسه با دیگران بد به نظر برسم، اجتناب کنم.

بیت کوین هر سه مورد را شامل می‌شود. مانگر اضافه کرد که بیت کوین احمقانه است زیرا که وی فکر می‌کند قیمت آن در آینده به صفر خواهد رسید.

بافت در مورد بیت کوین می‌گوید که اگر یک درصد از کل زمین‌های کشاورزی و یا آپارتمان‌ها در ایالات متحده را به او پیشنهاد دهند، او برای آنها چک می‌نویسد. اما اگر تمام بیت کوین‌های جهان را به قیمت ۲۵ دلار پیشنهاد کنند و وی صاحب تمام بیت کوین‌های جهان شود، آن را قبول نخواهد کرد.

بافت بر تفاوت بین دارایی‌های مولد که در طول زمان ارزش آنها افزایش می‌یابد و دارایی‌هایی مانند بیت‌کوین که تنها متکی به افراد برای پیشنهاد قیمت بالاتر است اشاره دارد. در واقع بافت بیت کوین را خالی از ارزش ذاتی می‌داند و اعتقاد دارد که شاید افراد بسیاری از نقل و انتقال بیت کوین پول زیادی بدست آوردند ولی ارزش و کاربری بیشتری را در این دنیا ایجاد نکرده‌اند.

وی اعتقاد دارد که تنها یک ارز پذیرفته شده وجود دارد. بافت می‌افزاید هرکسی که فکر می‌کند دولت ایالات متحده اجازه می‌دهد ارز دیگری جایگزین دلار شود، راه را به اشتباه می‌رود.

بافت اعتقاد دارد که بهترین استراتژی شخصی برای مقابله با تورم این است که در یک حرفه و کار بهترین باشید، زیرا در هر صورت مردم برای یک پزشک، خواننده یا بازیکن عالی بیسبال هزینه می‌کنند. بهترین سرمایه‌گذاری، چیزی است که باعث آموزش، رشد و توسعه فرد شود.

مجمع برکشایر


ناهنجاری های سیاست دولت و حاکمیت را اگر کنار بگذاریم و تمرکز را معطوف به رفتار معامله گران نماییم در شاخه رفتار مالی تا زمانی که در جامعه شاهد اصلاح دیدگاه مردم به سوی سرمایه گذاری علمی و اصولی نباشیم؛ بورس نمیتواند انتظارات را براورده نماید.

حتی اگر رشد اقتصادی و سرمایه گذاری مردم معقول و علمی هم باشد باز هم سطح توقع غیر علمیِ آنها موجب عدم رضایت خواهد شد.

اگر بازار با منطق بنیادی پیش رفت که عالی است اما اگر با احساسات و سفته بازی رشد کرد باید مجددا منتظر سقوط باشیم.

بازار جایی برای زرنگ بازی، سفته بازی و بزن در رو نیست.

عدالت بازار اجازه چنین کاری را نمیدهد حتی اگر چند صباحی کار با فساد پیش برود به همان نسبت شدتِ زمین خوردن افزایش می یابد.

مردم باید یاد بگیرند سودسازی در بازار بورس نباید حاصل سفته بازی و سهامبازی های موزیانه باشد.

متاسفانه مدعیان کذاب تکنیکال و سفته بازها در بازارهای مختلف و علی الخصوص بازار سرمایه مردم را گمراه میکنند.

با وعده هایی که حتی خود آنها توان اجرا و اثباتش را ندارند توقع مردم را بالا خواهند برد

هرگاه افول این طرز تفکر را در جامعه ببینیم میتوانیم بگوییم که نحوست بازارها به پایان رسیده است.

مخلص کلام اینکه ترویج فرهنگ صحیح سرمایه گذاری و تبدیل ناهنجاریهای مالی به رفتار عقلایی باید گسترش یابد تا امید به آینده افزایش و دسترسی به سود برای همگان امکان پذیر تر گردد.


کار، کارِ خودشونه

از سرمایه اجتماعی گفتیم؛ همان‌ که بدون آن دنیایی از منابع و استعداد، حاصلش می‌شود هیچِ اجتماعی!
قرار شد در سه پرده، سه بعد از این مهم را کمی تماشا کنیم. پرده‌ی اول را می‌گذاریم برای اعتماد.

واژه‌ی اعتماد در بعد اجتماعی‌‌اش مرا می‌برد به داستانِ شکستنِ قلیان‌ و نهضت تنباکو. معجون عجیبی از اعتماد و اعتقاد که می‌تواند قوی‌ترین پایه‌های ظلم را تکان دهد و اصلا می‌شود سرمنشأ مشروطه.

اعتماد یکی از مهم‌ترین جنبه‌های روابط انسانی-اجتماعی‌ست. مهم‌ترین رکنِ پذیرش و هم‌دلی اجتماعی. آن‌جا که می‌شود به مردم رو کرد و گفت که قرار است فلان داروی تلخ رو به جامعه بخورانیم به امیدِ گشایش بعدش و توده‌ی افراد جامعه هم در کنار صحه گذاشتن به صدقِ گفتار و درایتِ تصمیم‌گیرنده، سینه سپر کنند که تا آخرِ داستان کنارتان ایستاده‌ایم.
اعتماد خودش را در پیروی از قانون و سیستم کنترل اجتماعی نشان می‌دهد. آن‌جا که مردم، مسئول را چقدر مورد وثوق می‌بینند که در وضع قانون و سیاست‌گذاری تنها به آن‌ها فکر کرده.

حالا یک زمان می‌آییم و در حالت جنون، این اعتماد در جامعه را دود می‌کنیم! نتیجه‌اش می‌شود آن‌که زمانی که گفته می‌شود سکه و دلار نخرید، صف‌های عظیم تشکیل شود؛ می‌شود آن‌که یک طرح اقتصادی به ذهن مخاطب متبادر کند که باز می‌خواهند برای کدام اختلاس پول پس‌انداز کنند و منافع چه‌کسی در میان است؟! نتیجه‌اش می‌شود این‌که تصویب فلان قانون اولین لامپی که در ذهن مردم روشن کند جمله‌ی «باز بچه یا فامیل کدامشان گیر بوده؟» باشد. نتیجه‌ش بشود مسئولی که نماد دو رویی و دروغ است یا زمان رخداد حادثه و مشکل، ذکرِ «کار، کارِ خودشونه» در جامعه همه‌گیر شود.
نتیجه‌اش می‌شود قبولِ هر دروغی (تاکید می‌کنم هر دروغی) جز حرفِ سیاست‌گذار!

میزان اعتماد به نظام سیاسی، میزان اعتماد به نهادهای سیاسی و میزان اعتماد به کنشگران سیاسی؛ سطوحی از اعتماد در سیاست‌ند که همواره باید پایش شده و با تمام جان از آن‌ حراست کرد.

اعتماد است که به جامعه رنگ و قوام می‌دهد؛ با خودخواهی و جنونِ قدرت دودش نکنیم.

آذری جهرمی


به گفته ی بزرگان، انسان باید از جمع هایی که انرژی منفی دارند و دائما دم از یآس و ناامیدی و بدبختی و فلاکت میزنند دوری کند.

گروه های بورسی بی هویت فضای مجازی مانند تلگرام و … که افراد ناشناس مدیران آن هستند و در آن مطلب میگذارند یکی از این مصادیق هستند.

بهتر است از گروه هایی که چیزی نصیب شما نمیکنند و خیری به انسان نمیرسانند خارج شوید.

هر کسی که حرفی برای گفتن داشته باشد باید شناسنامه دار و در دسترس باشد.

وقتی هویت شخص مشخص شد انگاه ببینیم چه رزومه و چه کاری در زندگی شخصی خود و دیگران انجام داده.

در غیر اینصورت ممکن است سوهان روح شما شود.

پس تا دیر نشده از این کانال و گروه ها خارج و وارد جمعی شوید که مدیران و اعضای آن را بشناسید.

و الا افراد نقابدار با هویت جعلی آسیب های روحی و مالی جبران ناپذیری به شما خواهند زد و چه بسا از ناامید کردن شما سواستفاده میکنند.

 


گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود، بدنبال کسی میگشت که آن را در آورد تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد تا او را نجات دهد و در مقابل گرگ مزدی به لک لک بدهد.
لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد و استخوان را درآورد و طلب پاداش کرد.
گرگ به او گفت همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی برایت کافی است!

این داستان را میتوان در بازارهای مالی به وضوح دید.


دو دسته سرمایه گذاری وجود دارد؛

کسانی که به دنبال روندهای قیمت سهم میروند و افرادی که بر اساس دلایل علمی و بنیادی و به اصطلاح منطقی خرید و فروش میکنند.

سرمایه گذاران منطقی تمایل به نگهداری طولانی مدت دارند و معتقدند همیشه میتوانند سهام بخرند. تحقیقات نشان میدهد که سرمایه گذاران منطقی ترجیح میدهند که تاثیر معامله گران خرد را کاهش داده و با خرید جلوتر از آنها از این معامله گران سبقت بگیرند.

منطقی ها هرگز به دنبال این نیستند که تاثیر سرمایه گذاران غیر منطقی را خنثی کنند.


در مالی رفتاری، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد بسیاری از رفتارهای اشخاص در بازارها و عکس العمل آنها در شرایط مختلف ریشه در اعماق ذات افراد دارد و به سختی با آموزش میتوان آنها را تغییر داد.

مهر ۱۴۰۰


مطالعه در خصوص شیوه ی تفسیر و واکنش انسان ها در مواجه شدن با حجمی از اطلاعات مجانی به منظور اخذ تصمیمات ساختاریافته همیشه جزو علوم مالی رفتاری است که محققان با آنها سر و کار دارند.

گاهی اوقات برای یافتن راه حل هایی در پاسخ به معماهای تجربی و واکنش های احساسی لازم است که احتمال بدهیم که برخی از عوامل اقتصادی کاملا عقلایی عمل نمیکنند.

برخی از محققان معتقدند که اطلاعات و تحلیل های جامع و مرتبط با سرمایه گذاری نباید بصورت مجانی در اختیار همگان قرار گیرد زیرا اکثر انسان ها بیتفاوتند و دچار خود فهم پنداری میشوند و در نتیجه ارزشی برای آنها قائل نیستند.

بنابراین فرصت های آربیتراژی باید بصورت طبقه بندی شده در اختیار اشخاص قرار گیرد.

زیرا قضاوت اشخاص به اطلاعات و دانش و تجربه انها بر میگردد.

در محیط سرمایه گذاری، بررسی عدم وجود رفتار منطقی در مواجهه با اطلاعات همیشه مهم است زیرا اشخاص به طرز عجیبی تصور میکنند که به واسطه اطلاعات مجانی که بدست می آورند از بازار جلوتر هستند. در حالی که این چنین اثبات نمیشود.

مهر ۱۴۰۰


بزرگی میگفت هر کاری را بخواهید بکنید راهش را پیدا میکنید و هر کاری را نخواهید بکنید بهانه اش را پیدا میکنید.

حتی حیوانات هم اینطورند.

میگویند شخصی الاغش را هر جا میبست فرار میکرد.

صاحب خر میخ بلند تر خرید و محکم میخ خر را به زمین کوبید.

زمانی که کارش تمام شد و به سمت خر بازگشت دید خر فرار کرده.

با تعجب شروع به بررسی کرد و متوجه شد الاغ باهوش اطراف میخ ادرار میکند و وقتی زمین شل میشود میخ را راحت از زمین جدا میکند.

در انجا این جمله معروف شد که وقتی بخواهی کاری را انجام بدهی راهش را میابی حتی اگر خر باشی.

شهریور ۱۴۰۰


فردی که در زیان است و زیانش به دلیل ناشی بودنش است باید تعداد معاملاتش را به صفر برساند زیرا فشار روانی ناشی از زیان میتواند آنقدر خطرناک باشد که نه تنها زیان جبران نشود بلکه با هیجان بالا و تکرر معاملات بد، زیان را سنگینتر کند.

به قول یکی از معامله گران مشهور مالی “سرمایه گذار باید آرام و قرارش بگیرد”.


برخی بجای اینکه ثانیه به ثانیه پای تابلو و بازار بنشینند و بر زمین و زمان ناله کنند بهتر است به دنبال آموختن یک شغل و حرفه باشند تا هم خدمتی به خلق خدا کنند و هم درامدشان را بالا ببرند و از فقر ننالند.

متاسفانه یک عده از فروشندگانِ آرزو مردم را به سمت تریدری و تکنیکال بردند و باعث هرز رفتن استعدادهای شغلی شدند. به انها گفتند بجای کار کردن و یادگیری یک شغل در خانه بمانید و با تکنیکال پولدار شوید. و یا اینکه بجای پرداختن به شغلتان با چند نمودار پول پارو کنید.!!

اکنون جامعه پر از افرادی شده که دیگر کار نمیکنند و حتی انگیزه کار کردن هم نداشته و توهمِ پولدار شدن با ابزار تکنیکال در بازارهای مختلف را دارند.

اوج نگون بختی این است که نصیحت گوی دیگران هم هستند.

بیکار و بی شغل بودن و پای تابلو نشستن و شکست ها و بی پولی های زندگی خود را گردن دیگران انداختن فقط انسان را از زندگی عقب می اندازد.

تا دیر نشده از این جاده خاکی خارج شوید.

۱۵ شهریور ۱۴۰۰


هیچگاه هدف را به خاطر زمان رها نکنیم. در هر صورت زمان خواهد گذشت.!!


یا باید در بازار رهبر باشیم یا پیرو. حالتی بین این دو وجود ندارد.!!

وقتی تریدر پیرو باشد، نباید دچار این اشتباه شویم که اگر در یک سهم سودی بدست آمد بگوییم علت این سود فقط خودم بوده ام و اگر فراز و نشیبی منفی داشت بگوییم رهبر و لیدر مقصر این کار است.

این رفتارها، تریدر را دچار اعتیاد به مسکن های موقت و یا خودبزرگ پنداری های غیر واقعی میکند.

باید مسئولیت کار را بپذیریم تا توان یادگیری را بالا ببریم.

۱۳ مرداد ۱۴۰۰


بازار سهام پراز سرمایه‌گذارانی است که قیمت همه چیز را می‌دانند ولی ارزش هیچ‌چیز را نمی‌دانند

.فیلیپ فیشر


توهمی به نام پول هوشمند

شاید بارها شنیده باشید که برخی از فعالین بیان میکنند که پول هوشمند وارد و یا خارج شد. اگر ملاک را معاملات کوتاه مدت بگذارید و اگر فرض را بر این بگذارید که در کوتاه مدت سود کرده اند میتوان گفت که پول هوشمند به درستی از یک بازار به بازاری دیگر جابجا میشود. اما نکته ی مهم این است که در یک دوره ی زمانی این جابجائی ها چقدر میتوانند سوداور باشند.؟

سوال مهم تر این است که پول های هوشمند دارایی های خود را به چه اشخاصی عرضه میکنند و خریداران جدید در دوره ی زمانی میانمدت و بلند مدت چه اندازه با دارندگان پول هوشمند تفاوت بازده و سودآوری دارند؟

واقعا کدام گروه هوشمند هستند؟


به این جمله و دیدگاه دقت بفرمایید؛

“اینقد این اواخر ضرر داده بودم که حوصله نداشتم برم مغازه باز کنم میگفتم درامد یکماهمو یکروز دادم رفت برا چی برم قرون قرون جمع کنم همش به عالم وادم بدوبیراه میگفتم امروز انگار خدا سمته منو گرفته همه سهمام تو سوده پس باز هم نیاز نیس برم مغازه”!

این یکی از عواقب اشتباه محاسباتی در بازار سرمایه است. یعنی شخص سرمایه گذار با تغییرات تابلو خود را توجیه میکند. اگر زیان دید تمام کارهای خود را تعطیل میکند و میگذارد به حساب افت بازار و اگر سود کرد با این توجیه که رشد سرمایه انقدر زیاد است که باید کارهای خود را تعطیل کرده و بخوابد.

به نظر می آید اهداف زیست بشری بالاتر از این است که با یک متغیر، تمام زندگی خود را تعطیل نماید.

سرمایه گذار باید قدرت تفکیک و تمیز مسائل را داشته باشد.


دنیای پول و ثروت دنیای بی ثبات و پر تنشی است.در اغلب اوقات تشکر و قدردانی از بهترین سودها و عملکردها، عمر بسیار کوتاهی دارد. اما اگر زیانی به کسی وارد کنید و یا بازده پایینی در کوتاه مدت داشته باشید تا ابد منفور خواهید بود.

به این مفهوم که اگر شما ثروت یک شخص را از صفر به ۱۰۰ برسانید نهایتا یک تشکر خشک و خالی نصیبتان مشود. اما اگر همان ۱۰۰ که خود شما باعث و بانی اش بوده اید به ۸۰ برسد کلاهتان پس معرکه است. هزاران مدل انگ و تهمت نصیبتان میشود.

کدام انسان متخصص عاقلی چنین ریسکی میکند؟


مردم وقایعی را که اعتبار فعالیتشان را تصدیق میکند برای نشان دادن توانایی فوق العاده شان تعریف می کنند در حالیکه رویدادهایی که فعالیتشان را رد میکند با فاکتورهایی تحت عنوان بدشانسی یا کارشکنی تعریف می کنند. (فیگر)


یکی از موضوعات مهم مورد بحث در اقتصاد رفتاری، دوگانه‌ی «تصمیم‌گیری منطقی» و «تصمیم‌گیری شهودی» است.

تصمیم‌گیری منطقی در فرآیندی آرام، کنترل‌شده، همراه با تلاش منعطف، قاعده‌مند و تحت تأثیر گذشته و حال صورت می‌پذیرد.

تصمیم‌گیری شهودی در فرآیندی سریع، موازی، خودکار، بدون تلاش مشارکت‌گرا و تحت تأثیر محرک‌های زمان حال صورت می‌پذیرد.

اما سوال این است که کدام یک از این دو نوع تصمیم‌گیری منجر به نتایج بهتری می‌شود؟ یا به بیان دیگر، افرادی که از کدام روش استفاده می‌کنند عملکرد بهتری دارند؟

برای پاسخ به سوال فوق، بنده اقدام به انجام یک بررسی روی شرکت‌کنندگان در مسابقه لیگ ستارگان بورس کردم. هدف این بود که ببینم بازدهی سبد سهام شرکت‌کنندگان در مسابقه چه رابطه‌ای با نوع تصمیم‌گیری غالب ایشان دارد.

شرکت‌کنندگان از دانشگاه‌های مختلف کشور حضور داشتند و نتیجه برای من جالب توجه بود: رابطه مثبت معنادار بین تصمیم‌گیری شهودی و بازدهی!

تیم دانشگاه علامه طباطبائی که شهودی‌ترین روش تصمیم‌گیری را داشتند رتبه اول را کسب کردند و تیم دانشگاه امیرکبیر که منطقی‌ترین روش تصمیم‌گیری را داشتند رتبه آخر را بدست آوردند!

مصطفی نصر اصفهانی


اگر بهوش نباشی بازارها رویا پرورت میکنند و پروازت میدهند. آنقدر پر و بال میدهند تا ارتفاع بگیری و ناگهان با واقعیت روبرو میشوی.

انجاست که سقوط شروع میشود و تمام ارزوهایت بر باد میرود. بر میگردی به نقطه ی صفر. با این تفاوت که تمام استخوانهایت هم شکسته است. اما یاد میگیری که بازار به کسی یک ریال هم مجانی نمیدهد. این همان تفاوت بین افراد حرفه ای و افراد تازه کار است. حرفه ای ها استخوان هایشان را سالها پیش خرد کرده و یار گرفته اند که بلند پروازی نکنند. یادگرفته اند که منطقی باشند. یادگرفته اند که یک شبه نمیتوان پولدار شد. یادگرفته اند که کسی را بجز خودشان مقصر ندانند. یاد گرفته اند که اصلاح شوند. یادگرفته اند که یادبگیرند.!!

تازه کارها هم باید این چیزها را یادبگیرند و الا باز هم صدای خرد شدن استخوان هایشان را خواهند شنید و ارزوهایشان را بر باد رفته خواهند دید.

یادمان باشد زندگی با تمام سختی هایش زیباست. بازار معلم سخت گیری بوده و خواهد بود. به بازار و واقعیت هایش احترام بگذاریم و پذیرای آن باشیم.۶/۷/۹۹


تئودور روزولت زمانی گفته بود: «مقایسه کردن، قاتل لذت است» و با این حال، ما همچنان و همواره در حال مقایسه کردن خودمان با دیگران هستیم. چرا با اینکه این کار آسیب جدی به اعتماد به نفس ما می‌زند، استرس و نگرانی ما را افزایش می‌دهد و باعث از بین رفتن عزت نفس‌مان می‌شود، باز هم آن را تکرار می‌کنیم؟

مقایسه کردن، یک بخش عادی از کارکرد مغز است. «نظریه مقایسه اجتماعی» می‌گوید وقتی خودمان را در برابر دیگران می‌گذاریم، انگار برای خودمان ارز‌ش‌گذاری می‌کنیم و از مقایسه‌ کردن برای پیشرفت شخصی و خودانگیزشی استفاده می‌کنیم. به هر حال، اغلب مواقع، مقایسه کردن خودمان با دیگران اثر منفی دارد، به‌ویژه برای کسانی که عزت نفس پایینی دارند. مقایسه اغلب باعث می‌شود احساس ناکافی بودن داشته باشیم و در بلند مدت هیچ مزیتی برای ما ندارد. در کنار احساس بدی که نسبت به خودمان پیدا می‌کنیم.۲۰-۵-۹۹


یکی از ویژگی‌های رفتاری نوع بشر در بازار سهام، عدم تمایل به شناسایی زیان و تمایل به شناسایی زودهنگام سود است. بعضی مطالعات نشان داده‌اند که افراد خبره‌تر و باتجربه‌تر کمتر از تازه‌کارها از این سوگیری که اصطلاحا به آن «اثر موقعیت» (Disposition Effect) هم گفته می‌شود دچار زیان می‌شوند. به بیان عامیانه، تازه‌واردها به محض کسب سودی مختصر اقدام به شناسایی سود و فروش سهام خود کرده و در عین حال، اگر در یک سهام دچار زیان شدند، تمایل دارند آن زیان را نپذیرفته و با سهم زیانده تا مدت‌ها بمانند.

سوگیری‌های تازه‌گرایی (Recency Bias) و دسترسی‌پذیری(Availability Bias) هم در تازه‌واردها به وضوح قابل مشاهده است. وقتی یک معامله‌گر گرایش دارد وزن داده‌ها و اطلاعات تازه و اخیر را زیادتر در نظر بگیرد، گفته می‌شود که سوگیری تازه‌گرایی دارد. مثلا قیمت سهام یک شرکت در روزهای اخیر یا حتی طی روز، وزن بیشتری در تحلیل شخص پیدا می‌کند. سوگیری دسترسی‌پذیری هم به این معنا است که آنچه بیشتر در معرض دید و توجه فرد قرار می‌گیرد، فارغ از اینکه آیا شایسته ترتیب اثردادن هست یا نه، مبنای تصمیم‌گیری قرار می‌گیرد. مثلا اینکه اخبار یک صنعت خاص در رسانه‌ها موردتوجه قرار می‌گیرند، اثرات معناداری روی معاملات افراد دارند.

به وفور پیش می‌آید که صف خرید یا صف فروش بودن یک نماد ملاک تصمیم‌گیری ایشان در مورد نگهداری یا ورود به آن نماد قرار می‌گیرد. نمادهایی که بیشتر بر سر زبان‌هاست یا در صفحه اول سایت‌های مرجع به چشم می‌آیند، بیشتر موردتوجه ایشان قرار می‌گیرند و بر معاملات ایشان اثرگذاری جدی دارد. البته بعضی شرکت‌ها (مثل تبرک) از این مساله غافل نبوده و مدت‌ها برای جذب سرمایه‌ها به سهامشان صراحتا در رادیو و تلویزیون تبلیغ می‌کردند. استفاده از این روش توسط شرکت مذکور نکته بسیار مثبتی است که صحبت در مورد آن مجالی جداگانه می‌طلبد. تازه‌گرایی وقتی با اثر موقعیت ترکیب شود منجر به وقوع و تشدید صف‌ فروش در نمادهایی می‌شود که اخیرا رشد خوبی داشته‌اند و تازه‌واردان در آن نماد در سود هستند. همین رفتار مورد سوءاستفاده بعضی از دیگر بازیگران قرار گرفته و برای تحریک تازه‌واردان به فروش شرکت‌های ارزشمند و با چشم‌انداز روشن به‌کار گرفته می‌شود. افراد تازه‌کار با دیدن نشانه‌هایی از کاهش قیمت، به سرعت اقدام به شناسایی سود و خروج از نماد می‌کنند.

موارد فوق‌الذکر منجر به معاملات پرتکرار و از این شاخه به آن شاخه شدن، در نتیجه کاهش بازدهی درصد عمده‌ای از تازه‌واردان به بازار سهام می‌شود. صف‌نشینی را می‌توان به‌عنوان یکی از ویژگی‌های رفتاری تازه‌واردان دانست. این استراتژی معاملاتی شبیه همان چیزی است که در روش تکنیکال به‌عنوان استراتژی مومنتوم (Momentum) از آن یاد می‌شود. اگرچه اثر منفی این صف‌نشینی و شاخه به شاخه شدن روی بازدهی سرمایه‌گذار بزرگ و غیرقابل انکار است، اما وقتی درصد بزرگ‌تری از سرمایه‌ها به این شکل مدیریت شوند، اثر آن روی کلیت و روند بازار هم جدی، مهم و قابل بررسی خواهد بود. به بیان دیگر، اثراتی که این قواعد رفتاری معامله‌گران بر کلیت بازار، به‌عنوان یک سیستم پیچیده، می‌گذارند ممکن است بسیار بزرگ باشد. می‌توان انتظار داشت که این صف‌نشینی منجر به تشدید سیکل‌های رونق و رکود در بازار بشود. تشدید رفتارهای هیجانی در بین معامله‌گران منجر به افزایش تلاطم(Volatility) قیمت سهام شرکت‌ها و شاخص‌های بازار سهام می‌شود. بنابراین ورود افراد تازه به بورس به راحتی می‌تواند بر بازدهی افراد باتجربه‌تر هم اثرگذاری جدی داشته باشد و از طرف دیگر، شناخت رفتار این سرمایه‌های جدید می‌تواند منجر به کسب بازدهی‌های بهتر شود.

جمع‌بندی اینکه، تازه‌واردان به بازار سهام به این خاطر که هنوز سیستم معاملاتی شکل‌یافته‌ای ندارند، در سطح خرد و فردی ممکن است رفتارهایی پیش‌بینی ناپذیر داشته باشند. از طرف دیگر، شدیدتر بودن بعضی سوگیری‌ها در این گروه از معامله‌گران، به‌خصوص وقتی که اکثریت بازار را تشکیل بدهند، منجر به اثراتی معنادار و بزرگ در سطوح کلان‌تر (مثل بازار)، می‌شود. یکی از اثراتی که رفتار معامله‌گران تازه‌وارد به بازار سرمایه بر بازار می‌گذارد، افزایش تلاطم قیمت‌ها و تشدید دوره‌های رونق و رکود است. طبعا آنچه که گفته شد همه ماجرا نیست و برای پیش‌بینی‌ها و تبیین‌های دقیق‌تر باید بررسی‌های میدانی و مورد به مورد صورت بگیرد. سختی پیش‌بینی رفتار در سطح فردی وقتی با سختی پیش‌بینی سیستم‌های پیچیده مثل بازار ترکیب شود تبدیل به مساله‌ بسیار پیچیده‌ای می‌شود /نصراصفهانی خرداد ۹۹


 

بازار قرمز تاثیرات بیشتری نسبت به بازار سبز بر روی روان سرمایه گذار دارد.!!

۱۳-۲-۹۹


رفتارهای توده وار معمولا در فاصله های کوتاه تشکیل و بلافاصله از بین میرود،
زیرا با طولانی شدن زمان اطلاعات بیشتری از شرکت ها در بازار منتشر میشود و همین موضوع محکی میشود برای قیاس اعمال توده وار،بنابر این اگر اطلاعات مربوطه متناقض با اعمال توده وار باشد ،رفتار توده وار سریعا از بین میرود.
سرمایه گذارهای تازه وارد و افرادی که نمیتوانند هوش هیجانی خود را کنترل کنند معمولا در دام این نوع رفتار گرفتار میشوند. ۲۹/۱/۹۹


✍️سرمایه گذاران خرد در بدو ورود به یک سهم دچار خوش بینی افراطی میشوند.
پس از گذشت یک دوره خوشبینی تبدیل به بدبینی افراطی میگردد.
تکرار این مراحل بستگی به ماندگاری در سهم دارد.
آنقدر این مراحل تکرار میگردد تا حقیقت واقعی و تعادل بدست بیاید.اینکه واقعیت مطلوب باشد یا دلسرد کننده مهم است.
اما افراد کمی به حقیقت دست پیدا میکنند زیرا با اولین بدبینی افراطی از سهم خارج میشوند.!!!! ۲۱/۱/۹۹


رفتارهای توده وار معمولا در فاصله های کوتاه تشکیل و بلافاصله از بین میرود،
زیرا با طولانی شدن زمان اطلاعات بیشتری از شرکت ها در بازار منتشر میشود و همین موضوع محکی میشود برای قیاس اعمال توده وار،بنابر این اگر اطلاعات مربوطه متناقض با اعمال توده وار باشد ،رفتار توده وار سریعا از بین میرود.
سرمایه گذارهای تازه وارد و افرادی که نمیتوانند هوش هیجانی خود را کنترل کنند معمولا در دام این نوع رفتار گرفتار میشوند. ۱۱/۱/۹۹


برخی از افراد زمانی که بازار وارد اصلاح میگردد هر روز شاهد کاهش ارزش پورتفوی خود هستند. اما پس از چند روز کاهش، تمرکز خود را بر روی سهم هایی از بازار میگذارند که در پورتفوی آنها نیست و جزو سهامی محسوب میگردند که بیشترین افت ها را در بازار داشته اند و برای توجیه زیان های پورتفوی خود صحبت از سقوط دیگر سهم های بازار میکنند. این یک خطای محاسباتی و رفتاری است که به آن پاداش مثبت ناشی از رفتار منفی دیگران گفته میشود.


 

ریسکی که ما به دارائی‌های مختلف نسبت می‌دهیم «ریسک ادراکی» ما است. یعنی ممکن است یک دارایی برای من ریسکی به نظر برسد، اما برای کسی که دانش و اطلاعات(و یا رانت) قویتری از من دارد آن دارایی بدون ریسک باشد! پس من سهم آن دارایی را در سبدم کاهش می‌دهم ولی کسی که از من قویتر است، آن را در سبدش زیاد هم می‌کند!

۱۷/۱۲/۹۸


هنجارها و ناهنجارها در معاملات

فروید در تحقیقات خود روان انسان ها را به دو بخش خود آگاه و ناخودآگاه دسته بندی کرده است. تمام فرایند های انسانی به یکی از این دو شکل است. آنچه که به عنوان ناهنجار شناخته میشود حاصل بر هم خوردن تعادل این دو بخش از روان است.

۱۲/۱۰/۹۸


“مردم بیش از اندازه بر وقایع خاص تمرکز کرده و در تصمیمات وزن ناروا به آنها میدهند”

از منظر اقتصاد کلاسیک، وقوع یک اتفاق جدید، تنها یک داده به داده‌های قبلی مردم اضافه کرده و مردم که عاقلانه رفتار می‌کنند در فرآیند یادگیری بیزی(Bayesian)، اعداد احتمالات قبلی را با توجه به داده جدید تعدیل می‌کنند. مثلا الان که شاخص با افت همراه شد، تعداد اصلاح شاخص در گذشته در ایران از n به n+1 افزایش پیدا کرده و لذا احتمال سقوط متناسب با آن تعدیل می‌شود و انتخاب متناسب با احتمال جدید صورت میگیرد.از منظر اقتصاد رفتاری اما، وقوع یک اتفاق جدید و پر سرو صدا انتظار می‌رود که تأثیری بیشتر از آنچه باید روی احتمالات ذهنی قبلی داشته باشد. مردم نسبت به خبر مذکور بیش از اندازه واکنش نشان میدهند. فرآیند یادگیری در اقتصاد رفتاری متفاوت از اقتصاد کلاسیک(که در آن مردم سوپرکامپیوترهایی قوی درنظرگرفته می‌شوند) است و با آنچه در دنیای واقعی اتفاق می‌افتد سازگارتر است. مثلا مردم به دلیل اینکه حافظه نامحدود ندارند، بعضی داده‌ها را به کلی دور می‌ریزند و بعضی اطلاعات را(بعضا به اشتباه) حذف می‌کنند و نادیده می‌گیرند.

۲/۱۰/۹۸


هیستری جمعی:

هنگامی که گروهی از افراد در بازار سرمایه کنترل خود را از دست میدهند و دچار هیجان میشوند دچار هیستری جمعی شده اند. در این حالت که امکان رفتار منطقی از افراد سلب میشود، آنها دچار هراس میشوند و بنابراین رفتار غیر منطقی یکدیگر را تقویت میکنند.

در ۳۰ اکتبر ۱۹۳۸ اورسن و لز یک نمایش رادیویی به نام جنگ دنیاها را در رادیوی امریکا اجرا کردند.این برنامه آنقدر واقعی به نظر میرسید که صدها هزارتن از شنوندگان رادیو در سراسر کشور باور کردند که ساکنان مریخ در ایالت نیوجرسی به زمین نشسته و ایالات متحده مورد حمله قرار گرفته است در نتیحه مردم برخی از مناطق آمریکا هراسان از خانه ها بیرون ریختند و حتی دیوانه وار از شهرها گریختند

۲۸/۹/۹۸


فرایند تصمیم‌گیری سریع، انتخاب گزینه‌ای مناسب در میان سایر گزینه‌ها است که با استفاده از اطلاعات موجود اتخاذ می‌شود. برای یک تصمیم‌گیری سریع باید مهارت‌هایی همچون توانایی پذیریش انتقاد و اعتماد به نفس در تصمیم‌گیرنده تقویت شود. تصمیم‌گیری سریع مراحلی دارد که به کارگیری آن‌ها نقش مؤثری در بالا بردن سرعت تصمیم‌گیری دارد؛ که عبارتند از:

داشتن شناخت کافی نسبت به موضوعی که قرار است برای آن تصمیمی اتخاذ کنیم.

شفافیت موضوع و کسب اطلاعات لازم در رابطه با مشکل به ما کمک می‌کند تا سریع تصمیم بگیریم.

مداخله نکردن احساسات در تصمیم‌گیری

تصمیم‌‌هایی که هنگام نگرانی و نا‌امیدی اتخاذ می‌شوند اغلب تصمیمات صحیحی نیستند و پشیمانی به بار می‌آورند.

۲۶/۹/۹۸


دانشمندان متعقدند که مغز انسان فقط به ابتدا و اتنهای کملات توجه مکیند.برای هیمن است که شما الان ۶  کلمه اشتباه را درست خواندید… !

۲۵/۹/۹۸


فریدمن در مقاله معروف خودش با عنوان «روش شناسی اقتصاد اثباتی» بیان میکند که «شاید زمان آن رسیده باشد که دانش اقتصاد را روی روانشناسی جدیدتری بنا کنیم»!
در حالی که جریان اصلی اقتصاد و مالی، انسانها را کاملا عقلائی فرض میکند، علم عصب شناسی و علوم شناختی جدید اذعان می کنند که تقریبا امکان ندارد که انسانها فارغ از احساسات و کاملا عقلائی تصمیم بگیرند و همواره دچار نوعی خطا می شوند.

انسانهائی که در اقتصاد رفتاری بحث میشوند عقلائی(و همه چیز دان) نیستند، بلکه انسانهائی «معمولی» هستند که بسیاری چیزها را متوجه نمیشوند، در محاسبات اشتباه میکنند و در تصمیم گیری ها دچار احساسات و گرایشهای رفتاری خاصی هستند که ممکن است بسیاری مواقع اشتباه باشند.

۲۴-۹-۹۸


 

دانلود اپلیکیشن کانون سهامداران

امجدی

شرکت فارس تجارت امجد

آدرس: تهران، خیابان میرزای شیرازی، نبش خیابان چهارم، پلاک 68، واحد 3
کد پستی: 1597856113 تلفن: 02188912269

نماد اعتماد الکترونیکی

مرکز توسعه تجارت الکترونیکی با اعطای نماد اعتماد الکترونیکی هویت صاحب و محل فعالیت کسب وکارهای اینترنتی را احراز می‌نماید.

ساماندهی محتوای فضای مجازی

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اعطای نماد اعتماد الکترونیکی هویت صاحب و محل فعالیت کسب وکارهای اینترنتی را احراز می‌نماید.