تاریخ آخرین بروزرسانی: ۱۲ خرداد ۱۴۰۱
هر روز یک مطلب از آخرین کتابی (موضوع مرتبط با بازار سرمایه) که خوانده اید را برای ما بفرستید( bourseamjad@) تا با نام خود شما در اپلیکیشن “بورس امجد” ثبت گردد.
هدف از این کار ترویج فرهنگ کتاب خوانی است.
یقین دشمن رشد است،به هیچ چیزی نمی توان قبل از اینکه وقوع یابد یقین داشت،حتی آن موقع هم جای بحث دارد.
به همین خاطر است که پذیرش نقایص اجتنابناپذیر ارزش هایمان برای رسیدن به هر رشدی ضرورت دارد. بجای تلاش برای رسیدن به یقین باید دائماً در جستجوی شک باشیم. شک به ارزشهای خودمان،شک به احساسات خودمان و شک به اینکه اگر خودمان دست به کار نشویم و آینده مان را نسازیم چه آیندهای در انتظار مان است؟!
بجای اینکه دنبال این باشیم که همیشه حق با ماست باید دنبال این باشیم که چگونه همواره در اشتباه ایم،زیرا در اشتباه ایم!
در اشتباه بودن امکان تغییر را به ما میدهد،در اشتباه بودن فرصت رشد را فراهم می کند.
هنر ظریف اهمیت ندادن
مارک منسن
ارسالی از Hassan Sahebian
مغز شما طوری طراحی نشده است تا خوشحالتان کند،تنها یک دستور کار در ذهن خود دارید،بقا! مغزتان همیشه به دنبال نشانه های تهدید و کمبود است و طوری طراحی شده که به دنبال منابع منفی و رو به کاهش بگردد. هر آن چیز که ممکن است به شما آسیب برساند،برای همین وقتی در طول مسیر محل کارتان رادیو را روشن می کنید و با انواع اخبار و گزارشات آتش سوزی،دزدی،قتل و جنایت بمباران میشوید مغزتان روشن شده و تمام روز بر روی ترس،نگرانی و منفی نگری متمرکز میشود.
ما نمی توانیم DNA مان را تغییر دهیم اما می توانیم رفتار های مان را عوض کنیم.
باید به ذهنمان آموزش دهیم فراتر از استرس و کمبود را ببیند،چگونه؟!
میتوانیم از ذهنمان محافظت و آن را تغذیه کنیم.
تخمین زده شده که آمریکاییها (البته افراد ۱۲ سال به بالا) سالانه ۱۷۰۴ ساعت را با تماشای تلویزیون سپری می کنند،میانگین این رقم معادل ۴.۷ ساعت در شبانه روز است. ما بیش از ۳۰ درصد از زمان بیداریمان را صرف تماشای تلویزیون میکنیم؟ وای!! مردم از این متعجب میشوند که چرا در زندگیشان پیشرفت نمی کنند! خطر بزرگ رسانه ها این است که تصویری منحرف از دنیا ارائه میکنند و تکرار و تمرکز پیام هایشان منفی است. این همان چیزی است که ذهن های ما شروع به باور کردن آنها می کند. تصویر باریک و پر پیچ و تاب چیزی که موثر نیست تاثیر شدیدی بر روی قدرت خلاقیت شما دارد. این می تواند بسیار فلج کننده باشد.
آمریکاییها در سال به طور میانگین ۱۲۰۰ مایل رانندگی می کند،این معادل ۳۰۰ ساعت بالقوه است.
برایان تریسی مفهوم تبدیل کردن اتومبیل به کلاس درس را به من آموزش داده است. او برایم توضیح داد که با گوش دادن به CD های آموزشی در طول رانندگی،هرسال دانشی معادل دو ترم دانشگاهی به دست خواهم آورد. دربارش فکر کنید….
اثر مرکب
دارن هاردی
ارسالی از Hassan Sahebian
چرا پولدارها پولدارتر می شوند؟
پدر پولدار می گفت: پولدارها پولدارتر می شوند چون یاد میگیرند که مشکلات مالی را حل کنند. پولدارها به مشکلات مالی به عنوان فرصتی برای یادگیری،پیشرفت،باهوش تر شدن و پولدار تر شدن نگاه می کنند.
پولدارها میدانند که هرچه هوش مالی آنها بالاتر باشد مشکلات بزرگتری را می توانند حل کنند و علاوه بر آن پول بیشتری به دست آورند. پولدارها به جای فرار،اجتناب و یا انکار مشکلات پولی،از این مشکلات استقبال می کنند،زیرا می دانند این مشکلات فرصت هایی برای باهوش تر شدن هستند. به همین خاطر است که پولدارتر می شوند.
هوش مالی خود را افزایش دهید
رابرت کیوساکی
ارسالی از Hassan Sahebian
اگر من حق انتخاب داشته باشم، در کشوری زندگی خواهم کرد که آزادی سیاسی، بردباری و برابری شهروندان همواره جلوتر از قانون باشد. آزادی سیاسی به این معنی است که هر شخصی برای بیان شفاهی یا کتبی عقاید سیاسی اش آزاد باشد و بردباری یعنی اینکه به نظر دیگران احترام گذاشته شود.
آلبرت اینشتین
کتاب جهانی که میبینم
ارسالی از Hassan Sahebian
همت بلنددار که با همت بلند
هر جا روی به توسن گردون سواره ای
صائب تبریزی
من که پس از جنگ جهانی دوم در انگلستان بزرگ می شدم،ما دوران ریاضت اقتصادی را میگذراندیم. به ما گفته بودند که به رایگان چیزی گیر کسی نمی آید،اما امروزه پس از عمری کار پژوهشی به این نتیجه رسیدم که در واقع کل جهان هستی را می توان رایگان بدست آورد!
جهان هستی بوفه رایگان ازلی است.
پاسخ های کوتاه به پرسش های اساسی
استیون هاکینگ
ارسالی از Hassan Sahebian
راز ثروت از زبان اهلش،ساده اما پیچیده!
پدر پولدار پدر بیپول/پدر پول دار
اول به خودت بده بعد به دیگران!
ابتدا بخشی از درآمدت رو پس انداز کن و
بگذار هزینه ها و مخارج بر سرت فریاد بزنند و تو راهکاری برای کسب درآمد بیشتر و رفع آن پیدا کنی.
باید یاد بگیری که پول برایت کار کند نه تو برای پول،کاری که غالب مردم برای تمام عمر خود آن را انجام میدهند.
ارسالی از Hassan Sahebian
۲۴ استراتژی وارن بافت/ وارن بافت
چیزی از درآمدت رو که پس از پس انداز باقی میماند خرج کن نه پولی را که پس از صرف هزینه های جاری باقی می ماند پس انداز.
ارسالی از Hassan Sahebian
ثروتمند ترین مرد بابل/ القمیش رباخوار
ده درصد از درآمدت را پس انداز کن و الباقی را هزینه،پس اندازت را به کار انداز و بگذار گوسفندان(سکه های تو) و بچه های آنها (سود پس اندازت) برای تو کار کنند.
ارسالی از Hassan Sahebian
وقتی بدونی چی کار می کنی،دیگه قمار نیست وقتی قماره که فقط پولت رو بریزی توی معامله و بری دعا کنی. توی هر چیز دانش تکنیکی، عقل، و عشق لازمه تا ناملایمات و ریسک کمتر بشه. البته ریسک همیشه هست. این هوش مالی که ناملایمات رو کمتر میکنه. چیزی که برای یکی ریسکه، برای کس دیگه ریسکش کمتره. دلیل اولم همینه که مدام افراد را به آموزش مالی تشویق می کنم تا سرمایه گذاری تو بورس و ملک و بازارهای دیگه.
هر چی باهوشتر باشین، شانس بیشتری توی شکست و ناملایمات دارین.
پدر پولدار پدر بی پول
رابرت کیوساکی
ارسالی از Hassan Sahebian
بنجامین گراهام در کتاب مورد علاقه بافت، سرمایه گذار هوشمند، اینگونه بیان می کند که: تعداد افراد معمولی که دارای خلق و خوی مناسب بازار بوده اند و از بازار سهام پول زیادی کسب کرده اند،همیشه بیشتر از افرادی است که با وجود آموزشهای رسمی مالی،حسابداری و به طور کلی آموزشهای مربوط به بازار سهام،اما بدون داشتن خلق و خوی مناسب وارد بورس شدهاند.
به بیان دیگر تمام داستان بر سر درک تصویر کلی از بازار به جای توجه به جزئیات تکنیکال است. یکی از دلایلی که بافت توانسته بود ۱۰ میلیون دلار از سرمایه گذاری روی سهام واشنگتن پست را به مبلغ یک میلیارد دلار تبدیل کند،نگهداری سهام برای تمام طول عمرش بود. بلافاصله بعد از اینکه وارن بافت در سال ۱۹۷۳ سهام واشنگتن پست را خرید،ارزش سهامش با ۵۰ درصد کاهش ناگهانی روبرو شد و بعد از آن سهام برای ۲ سال متوالی در شرایط رکود بود. ولی بافت حتی یک سهم از سهامش را نفروخت. او تصویر کلی از این سهام را در ذهنش نگه داشت.
چندین سال بعد واشنگتن پست با بزرگترین بدبختی حاصل از اعتصاب کارگری به دلیل نقشش در قضیه واترگیت،بحران اقتصادی و جنگ مواجه شد.
بافت با وجود این مشکلات همچنان از فروش سهامش سر باز می زد و تصویر کلی از این شرکت را در ذهنش نگه داشته بود. صبر وارن پاداش بزرگی به همراه داشت. او هر سال با سود سهام اش، مبلغی برابر با سرمایه گذاری اولیه اش دریافت می کند، هر سال یک چک ده میلیون دلاری!
…… به خاطر داشته باشید که “زمان” دوست کسب و کارهای شگفت انگیز است:
قیمت سهام تان را هر روز یا هر هفته مورد بازبینی قرار ندهید،به یاد داشته باشید که قیمت های سهام همیشه در حال صعود و نزول هستند. به جای بررسی قیمت ها از زمانتان برای بررسی بنیادی صورتهای مالی شرکتها استفاده کنید.
اگر سوال شما این است که: چقدر قرار است صبر کنید؟ پاسخ بافت این است که:
اگر در مکان درستی قرار داریم،برای مدت نامعلومی صبر خواهیم کرد.
۲۴ استراتژی وارن بافت
جیمز پاردو
ارسالی از Hassan Sahebian
جنگجوی که در بزنگاه های نبرد شمشیر در نیام نگذارد،خود اسیر شمشیرهای آخته خواهد شد….. سرباز زبده آن کسی است که بداند کی پیشروی کند و کجا بر جای بایستد.”
فعالان زیادی را در این تجارت دیده ام که برای جنگیدن، و همیشه جنگیدن وارد این بازی می شوند. همیشه و در همه حال پای نمودارها حاضر میشوند و هر وقت که وراندازشان کنی در حال تجزیه و تحلیل و خرید و فروش هستند.
بسیاری از فعالان بازار نمیتوانند برای به وجود آوردن فرصت مناسب خرید و فروش صبر کنند؛ در نتیجه مثل یک جنگجوی بی باک از چپ و راست به بازار می تازند و اغلب اوقات با دست خالی باز می گردند.
اگر بازار پریشان و بینظم است،به جای اینکه شما هم با پریشانی و آشفتگی به معاملات هیجانی تن دهید بهتر است تا آرام شدن اوضاع صبر کنید.
سان زو در کتاب هنر جنگ می نویسد:
“هنگامی که به خاطر ریزش بارانهای سیل آسا،رودخانهای که می خواستید از آن گذر کنید توفنده و متلاطم شده بود،باید که شکیبا باشید تا امواج فرو بنشیند.”
اگر حاضر به این شکیبایی نباشید آن وقت شاید لازم باشد صبر خود را برای دوباره بدست آوردن سرمایهای که به راحتی از دست دادهاید محک بزنید.
هنر جنگ در بازار بورس
سلمان امین
Hasan Sahebian
دو حقیقت را به خاطر بسپارید:
یک – تمام روند های بلند مدت،با حرکت های کوتاه مدت آغاز میشود.
دو – بازار محل آرزوکردن و امیدواری نیست. بازار مسیر خود را،بدون توجه به شما و معامله تان،طی خواهد کرد.
بازار به اینکه شما در چه جهتی معامله کردید، هیچ اهمیتی نمی دهد. تنها چیزی که از اشتباه بدتر است،ماندن در اشتباه است! بهتر است عقیده تان را از دست بدهید تا پول تان را. از درک سریع اشتباهات خود سربلند باشید. اشتباه را مغرورانه متوقف کنید. مردم به علت آنکه فکر می کنند اشتباه به غرور و شخصیت آنها لطمه میزند،از پذیرفتن آن سر باز میزنند. معاملهگران خوب هرگز به معاملات خود متعصبانه نگاه نمیکنند. وارن بافت،یکی از مشهورترین سرمایهگذاران،در هر معاملهای دو قانون برای خود داشت
یک – از سرمایه خود محافظت کن
دو – قانون یک را فراموش نکن.
حد ضرر،بیانگر همان قانون شماره یک هست.
منابع و دارایی های شما محدوداند. این منابع باید به حداکثر ممکن برسد و یا در همان حدی که هستند،محافظت شود. اگر در بازار حاضر بودید و روند حرکت بر خلاف پیش بینی تان بود، بهترین زمان را برای خروج از معامله بیابید و منتظر فرصت های بهتر شوید. میزان مشخصی ضرر را به عنوان هزینه های تجاری بپذیرید. مانند بسیاری از اصطلاحات ژاپنی که معانی نظامی دارند،ما نیز به حد ضرر در این مطلب از همین دریچه نگاه می خواهیم کرد. هر معاملهای که انجام می دهید یک جنگ است و شما موظف هستید کاری را انجام دهید که هر ژنرال بزرگی در هنگام خطر باید انجام دهد، یعنی عقبنشینی موقتی و اتخاذ تاکتیکی جدید. وظیفه یک ژنرال، حفاظت از جان سربازان و مهمات ارتش است. هدف شما نیز باید حفظ تعادل ذهنی و سرمایه تان باشد. بسیار اوقات لازم است برای پیروزی در جنگ،تعدادی از سربازان و مهمات را قربانی کنیم. ژاپنی ها ضرب المثلی دارند که می گوید ” برای شکار قزلآلا، طعمه زیادی هدر میرود.” هر زمان که قیمت به حد ضررتان رسید و از معامله خارج شدید با خود فکر کنید که طعمه ای را از دست داده اید و شاید در معامله بعدی سود بزرگی شکار کنید.
الگوهای شمعی ژاپنی
استیو نیسون
Hasan Sahebian
تلاش نکنید تا خواسته های تان را به بازار تحمیل کنید. یک تعقیب کننده روند باشید،نه یک پیشگوی روند! اگر خریدارید،در روند صعودی خرید کنید،اگر فروشندهاید،در روند نزولی بفروشید.
یکی از کتابهای ژاپنی که من ترجمه کردم این مفهوم را به صورت شعری آورده بود که ترجمه آن به این صورت است ” خرید و فروش مبتدیانه بدون توجه به شرایط بازار به همان اندازه مزخرف است که یک ادیب در مورد اسلحه حرف بزند. وقتی با بازارهای افزایشی و کاهشی شدید مواجه شدید مطمئن باشید که آنها سرانجام شکست خواهند خورد بنابراین هر چیزی که ایمن به نظر می رسد می تواند بی اندازه خطرناک باشد….. پس انتظار تا لحظه مناسب،جزئی از فراست و زیرکی است “/Hasan Sahebian
کتاب الگوهای شمعی ژاپنی
استیو نیسون
بعد از آنکه تلاشهایمان برای آغاز مذاکره با ایران رد شد و در شرایطی که این کشور وارد چرخه هرجومرج و سرکوبگری بیشتر میشد ما راهبردمان را بهسمت دومین گام راهبرد منع اشاعهای خودمان تغییر دادیم؛ یعنی بسیج کردن جامعه بینالمللی برای اعمال تحریمهای اقتصادی سخت و چندجانبهای که میتواند ایران را وادار به حضور در میز مذاکره کند.»
«تا آن موقع، شورای امنیت چندین قطعنامه علیه ایران تصویب کرده و از این کشور خواسته بود فعالیتهای غنیسازی خودش را متوقف کند. شورای امنیت، اعمال تحریمهایی محدود علیه ایران را مجاز کرده و گروهی شامل ۵ عضو دائم شورا بهعلاوه آلمان را تشکیل داده بود تا با امید به بازگرداندن رژیم به پایبندی به معاهده منع اشاعه با مقامهای ایران دیدار کنند.»
«مشکل اینجا بود که تحریمهای موجود ضعیفتر از آن بودند که اثر چندانی داشته باشند، حتی متحدان آمریکا مانند آلمان، کماکان تجارت قابلقبولی با ایران داشتند و تقریباً همه از این کشور نفت میخریدند. دولت بوش مضاف بر تحریمهای بینالمللی تحریمهای یکجانبهای را وضع کرده بود، ولی این تحریمها تا حد زیادی نمادین بودند چون شرکتهای آمریکایی از سال ۱۹۹۵ از انجام مبادله با ایران منع شده بودند.»
«در ماه ژوئیه با رأیهای کلیدی روسیه و چین شورای امنیت قطنامه ۱۹۲۹ را به تصویب رساند تا تحریمهای بیسابقه جدیدی، شامل منع فروش سلاح، تعلیق فعالیتهای بینالمللی بانکهای ایرانی و منع تجارت در زمینه اقلام مهم برای برنامه هستهای ایران وضع شود. دو سال طول کشید تا ایران آثار کامل این تحریمها را احساس کند، اما با ترکیب این تحریمها با مجموعه جدیدی از تحریمهای آمریکا ابزارهای لازم را در اختیار داشتیم تا اقتصاد ایران را مگر در صورت قبول مذاکره به تعلیق درآوریم.»
یک وقتی به هانوفر دعوت شده بودم، به جمعیتی از انجمنهای اسلامی دانشجویی. چند تا از دوستان دور هم بودند. بحث شروع شد. شب هم بود. دیر وقت بود. یک آلمانی هم به آن جلسه آمد و مقداری نشست و وقتیاینها صحبت میکردند، نوبت به او رسید پس دست بلند کرد حرف بزند. گفت: بهشتی! شما زیاد حرف میزنید! دیدم که برداشت این فرد از بک مدت در جمع ما زیستن این است که ما فقط حرف میزنیم.
اگر به دنبال حرفی، عمل نباشد، سرگرمی است؛ حجاب است؛ غفلت است. در حد لزوم حرف بزنیم! پریشب به رفقا توصیه میکردم گفتم یک مقدار از ضایعات زمانی، ناشی از پرحرفی است. حرفی را که میشود در نیم ساعت بگوییم در سه ساعت تمام میکنیم.. اینها را رعایت کنیم. برای مسیری که داریم عملمان را به طور جدی اصلاح کنیم
تشکیلات بهشتی
بعد از عملیات والفجر ٨، تهران بودیم. یک روز با سید سعید امیرى مقدم، به پایگاه مقداد سپاه پاسداران در میدان جمهورى اسلامى که معمولا کارهاى اعزام به جبهه مان را آنجا انجام میدادیم، رفتیم.
من براى انجام کارى به یکى از واحدها رفتم و سعید هم به واحد کارگزینى رفت. من زودتر کارم انجام شد و وقتى پیش سعید رفتم گفت باید به امور مالى برود. فکر کردم هنوز تسویه حساب نکرده و قصد دارد حقوقش را بگیرد. (به نیروهاى بسیج، بابت حضور در منطقه، ماهیانه ٢۴٠٠ تومان یعنى روزى ٨٠ تومان پرداخت میشد. البته اکثرا این مبلغ را در همان منطقه و روزهایى که به شهر میرفتند، براى امور شخصى و خرید مایحتاج خود، هزینه میکردند.)
در امور مالى، «سعید» مبلغ ۴٠٠ تومان، پرداخت کرد و رسید را دریافت کرد. ازش پرسیدم «جریان چیه؟» گفت: «بعد از عملیات، پایان حضورم در گردان رو به مسئول کارگزینى اعلام کردم و گفتم دیگه بنا ندارم در منطقه و گردان بمونم ولى به دلیلى پنج روز در پادگان دوکوهه موندم و دیرتر نامه تسویهحساب گرفتم. در نتیجه، حقوقى که به من دادند، پنج روزش رو در خدمت گردان و سپاه نبودم، حقوق اون پنج روز رو به حساب سپاه برگردوندم.»
🌷🌷🌷
پ.ن روایت سعید زاغری، دوست و همرزم شهید «سعید امیری مقدم»؛ شهید راوی مرکز اسناد و تحقیقات جنگ
به نقل از کتاب آماده انتشار نشر «مرز و بوم» با عنوان «به شرط بهشت»
تیر ۹۹
Hasan Sahebian
اکثر دارندگان اوراق بهادار، بایستی طبقهبندی تدافعی(منفعل) را برای خود برگزینند.
آنها زمان کافی، دقت ، یا ابزار ذهنی لازم برای ورود به سرمایه گذاری حتی به عنوان یک شبه کسب و کار را ندارند. بنابراین باید از بازدهی عالی قابل دستیابی از یک سبد تدافعی راضی باشند و به شدت در برابر وسوسه افزایش بازدهی از طریق انحراف به سایر روش ها مقاومت کند. سرمایه گذار تحلیلگر(تهاجمی) اما می تواند عملیات هر اوراقی که دانش و قضاوتش راجع به آن ها کافی است و در مقیاس استانداردهای ثابت شده کسب و کار به قدر کافی خوش آتیه به نظر میرسد، ورود کند.
استانداردهای مربوط به سرمایه گذار تدافعی عموماً به سه پیش شرطِ مقدار ایمنی،سادگی انتخاب و اطمینان از نتایج رضایت بخش مربوط می شود.
کتاب سرمایه گذار هوشمند
بنجامین گراهام
۲۴/۱/۹۹
f@rsh@d
سرمایه گذاری به نبوغ زیادی نیاز ندارد. چیزی که نیاز دارد، اول؛ هوش خوب و در حد معقول، دوم؛ رعایت قواعد و اصول اصلی کار، سوم؛ که مهم ترین نکته هم هست، ثبات شخصیت سرمایه گذار است.
بنجامین گراهام
کامروایی معوق:
فرد مزایای آنی را فدای آینده میکند و منابع خود را برای اهداف آینده، که پاداش هایی به مراتب بیشتر برای وی به ارمغان می آورد، می اندوزد.افرادی که در دوران جوانی از کامروایی چشم میپوشند، بیش از افرادی که هر لحظه را غنیمت میشمرند، مجال دستیابی به تحرک صعودی دارند.
کتاب “جامعه شناسی بروس کوئن”
۸/۱۰/۹۸
نوشته شده توسط فرداد امجدیان
در گذر زمان مفهوم محوری اقتصاد دست نخورده باقی ماند ( آدم ها بهینه سازی می کنند و بازارها به تعادل پایدار می رسند، اما اقتصاددان ها از نظر توانایی شان در تعیین راهکارهای بهینه برای مسائل و نیز در تعیین شرایطی که یک بازار تحت آنها به تعادل خواهد رسید، کارکشته تر شدند.
♦اگر قصد داریم درباره اینکه آدم های معمولی چطور خرید می کنند، چطور برای دوران بازنشستگی پس انداز می کنند، چطور دنبال شغل می گردند، یا چطور شام می پزند، نظریه های مفیدی داشته باشیم، بهتر است آن نظریه ها فرض نکنند آدم ها طوری رفتار می کنند (انگار که) کارکشته اند. ما مثل یک استادبزرگ شطرنج بازی نمی کنیم، مثل «وارن بافت» سرمایه گذاری نمی کنیم، یا مثل «آیرون شف» غذا نمی پزیم.
♦لیختنستین و اسلویچ پدیده وارونگی ترجیحات را که عقل از سر اقتصاددان ها پراند،کشف کرده بودند. یعنی انسانها به صورت خلاصه، گزینه (الف) را به گزینه (ب) و … نیز گزینه (ب) را به گزینه (الف) ترجیح می دادند. این یافته یکی از بنیان های نظری هرگونه نظریه اقتصاد رسمی، یعنی آدم ها چیزی به نام «ترجیحات تعریف شده» دارند یا ما همواره می دانیم عاشق چه چیزی هستیم، را کله پا می کند. اگر از پیش فرض ترجیحات مرتب شده دست برداشته می شد، کتاب های درسی نظریه اقتصاد روی همان صفحه نخست متوقف می شدند زیرا بدون ترجیحات ثابت چیزی برای بهینه سازی وجود ندارد.
⭐️آدم ها در دنیای واقعی فرصت های (یادگیری) دارند. این ایده نسبتاً معقول است. ما زندگی را با رانندگی خوب شروع نمی کنیم. اما اکثرمان رانندگی کم سانحه را یاد می گیریم.
⭐️روانشناس ها به ما می گویند دو جزء سازنده لازمه یادگیری از تجربه اند عمل مکرر و بازخورد بی واسطه. وقتی این شروط برقرار باشند (مثلاً حین دوچرخه یا خودرو) آنگاه چیزی را (احتمالاً با چند سانحه در طول مسیر) یاد می گیریم. اما در بسیاری از مسائل زندگی چنین فرصت هایی پیدا نمی شود. (از کتاب کج رفتاری)
ارسالی از f@rsh@d
فرصتها به ندرت پیش میآیند. وقتی طلا میبارد، سطل تهیه کن، نه چتر!
وارن بافت
۲۷/۹۹۸
ارسالی از f@rsh@d:
توصیه هایی از جسی لیور مور:(از بزرگترین بورس بازان تاریخ وال استریت)
۱-پول از راه صبر بدست می آید نه خرید و فروش
۲-پول در آوردن زمان می برد
۳-هیچوقت به این فکر نکردم پول زیادی در بیاورم, بلکه این حاصل صبر من بود.
۴-هیچکس هرگز نمیتواند تمام نوسانات بازار را بگیرد.
۵-درست بخرید و موقعیت خرید خود را محکم بچسبید.
۶- افرادی که بتوانند درست بخرند و موقعیت خود را محکم بچسبند, نادرند.
۷-به من زمان بندی ندهید, بلکه زمان بدهید.
۲۶/۹/۹۸